بیوگرافی و زندگینامه یزدگرد سوم
بیوگرافی و زندگینامه یزدگرد سوم
دوران ۶۳۲- ۶۵۲ میلادی
زادگاه استخر
محل مرگ مرو
پیش از پیروز سوم
پس از فرخزاد خسرو
دودمان ساسانی
پدر شهریار پسر خسرو
فرزندان پیروز سوم، بهرام، ادرگ، مردآوند
دین زردشتی
یزدگرد سوم سی و چهارمین و آخرین پادشاه ساسانی، پسر شهریار و نوهٔ خسرو پرویز و همسر محبوبش شیرین بود. در سال ۶۳۲ میلادی چون کسی از خانوادهٔ سلطنتی باقی نمانده بود، او را پیدا کرده و بر تخت نشاندند. به قولی هنگام بر تخت نشستن ۲۱ سال داشت و به مدت بیست سال پادشاهی کرد. با بپادشاهی رسیدن یزدگرد، بعد از چندین سالآشوب و تفرقه، سرانجام آرامش به ایران بازگشت و همه به اطاعت او درآمدند.
حمله اعراب به ایران در زمان پادشاهی او رخداد که به تسخیر تیسفون و تقریباًً سراسر قلمرو ساسانیان و شکست و آوارگی یزدگرد انجامید. یزدگرد در نتیجهٔ خیانت گروهی از زیردستانش در پیرامون مرو در آسیابی کشتهشد.
آغاز کار
یزدگرد پسر شهریار و نوهٔ خسرو پرویز بود. برخی تبار مادری او را غیر اشرافی دانستهاند. در کشاکش کشتار شاهزادگان ساسانی به دست قباد دوم شهریار و پسرش یزدگرد پنهان بودند و جان به در بردند. در زمانی که شاهنشاهی ساسانی دچار بحران جانشینی شده بود یزدگرد را به شاهی برداشتند.
تاجگذاری یزدگرد به سال ۶۳۲ میلادی در معبد آناهید در استخر رخداد.استخر در فارس-خاستگاه ساسانیان- جایداشت و در زمانهٔ آشوبزدهٔ اواخر روزگار ساسانی به وفاداری و پشتیبانی مردمان آن سامان اعتماد بیشتری میرفت. تاجگذاری یزدگرد سوم در این نقطه بازگشتی بود به جایگاه تاجگذاری آغازین شاهان ساسانی؛ چرا که پس از گذر از برپایی این شاهنشاهی بیشتر شاهان ساسانی در تیسفون تاج بر سر مینهادند.
جنگ با اعراب
جهت لشکرکشیهای مسلمان در درون شبهجزیره عربستان و تازشهایشان به ایران و روم
در سال ۶۳۳ میلادی در دومین سال پادشاهی یزدگرد، نخستین جنگ سرحدی بین ایران و اعراب بنام جنگ زنجیر درگرفت که به شکست ایران خاتمه پیدا کرد.
یکسال بعد رستم فرخزاد حاکم خراسان که در این وقت نایبالسلطنهٔ حقیقی ایران محسوب میگشت، به فرماندهی کل قوای ایران برگزیده شد. او توانست در جنگی بنام جنگ پل قوای اعراب را شکست دهد.
در سال ۶۳۵ میلادی، عمر از کارهای شام فراغت حاصل کرد و توقف قشون زیاد در شامات لازم نبود بنابراین عمر در تهیهٔ جنگ دیگری با ایران گردید. سعد بن ابی وقاص به سرکردگی قشون انتخاب شد و با سی هزار سپاه مأمور جنگ با ایرانیان شد. از طرف دیگر یزدگرد نیز لشکری در تحت ریاست رستم فرخزاد آراست عدهٔ آنرا یکصد و بیست هزار نفر نوشتهاند. عمر در همان سال هیأتی مرکب از دوازده نفر عرب به دربار ایران فرستاد. آنان در ورود به تیسفون ظاهرشان باعث سخریه بود ولی یزدگرد آنها را با احترام پذیرفت، زیرا مقارن این احوال، مسلمین دمشق را فتح کرده بودند. یزدگرد پرسید «مقصودتان چیست؟» گفتند «باید اسلام بپذیرید یا جزیه دهید.» شاه در جواب با نظر حقارت به آنها نگریسته و اشاره به فلاکت آنها کرده، گفت «شما مردمانی هستید که سوسمار میخورید و بچههای خودتان را میکشید. (اشاره به عادت اعراب به زنده بگور کردن دختران)» مسلمین جواب دادند که ما فقیر و گرسنه بودیم ولی خدا خواستهاست غنی و سیر باشیم. حالا که شمشیر را اختیار کردهاید، حکمیت با آن است.
ادامه مطلب